شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی


به میان سرو و سوسن گل خوش عذار باشی

به طرب هزار چندان که بوند عیش مندان


به میان باغ خندان مثل انار باشی

نشوی چو خارهایی که خلند دست و پا را


به مثال نیشکرها که شکرنثار باشی

به مثال آفتابی که شهیر شد به بخشش


به میان پاکبازان به عطا مشار باشی

هله بس که تا شهنشه بگشاید و بگوید


چو خمش کنی نگویی و در انتظار باشی